همت جان!این یکی دیگر شوخی بردار نیست
باشگاه جوانی برنا/قسمتی از عملیات بیت المقدس به روایت شهید محمد ابراهیم همت برگرفته از نوار جلسه،قرارگاه فرعی نصر-2 ،دهم خرداد 1361؛
شهید حاج محمد ابراهیم همت:«...تمام غصه ما شده بود شناسایی، همین طور با حاج شهبازی نشسته بودیم و خودخوری می کردیم شب ها که عراق بالای آن خاکریز روی سیل بند منور می زد، یادم هست حاج شهبازی با دیدن اجرای آتش دروی آن همه توپ پدافند به سمت خط ما، دست پشت دست می زد و می گفت: الله اکبر، همت جان این یکی دیگر شوخی بردار نیست، این جا یک نفر هم به زور می تواند به شناسایی برود، چه جوری می خواهیم شب عملیات از این جا چند تا گردان عبور بدهیم؟ خدا خودش به داد ما برسد!
از رده های بالا هم مرتب به حاج احمد فشار می آوردند و می پرسیدند شما دارید چه کار می کنید؟ زودتر گزارش شناسایی تان را بدهید.
سرانجام، موقعی که سعید قاسمی آمد و گزارش شناسایی آن جا را به ما داد، انگار باری به سنگینی یک کوه از روی دوش من و حاج شهبازی برداشته شد، تا آن باریکه یک متر و نیمی را نشناخته بودیم، کجا می توانستیم نیروهای دو تا گردان خط شکن مان را از آنجا عبور بدهیم؟»
شهید حاج محمد ابراهیم همت:«...تمام غصه ما شده بود شناسایی، همین طور با حاج شهبازی نشسته بودیم و خودخوری می کردیم شب ها که عراق بالای آن خاکریز روی سیل بند منور می زد، یادم هست حاج شهبازی با دیدن اجرای آتش دروی آن همه توپ پدافند به سمت خط ما، دست پشت دست می زد و می گفت: الله اکبر، همت جان این یکی دیگر شوخی بردار نیست، این جا یک نفر هم به زور می تواند به شناسایی برود، چه جوری می خواهیم شب عملیات از این جا چند تا گردان عبور بدهیم؟ خدا خودش به داد ما برسد!
از رده های بالا هم مرتب به حاج احمد فشار می آوردند و می پرسیدند شما دارید چه کار می کنید؟ زودتر گزارش شناسایی تان را بدهید.
سرانجام، موقعی که سعید قاسمی آمد و گزارش شناسایی آن جا را به ما داد، انگار باری به سنگینی یک کوه از روی دوش من و حاج شهبازی برداشته شد، تا آن باریکه یک متر و نیمی را نشناخته بودیم، کجا می توانستیم نیروهای دو تا گردان خط شکن مان را از آنجا عبور بدهیم؟»
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ ساعت 13:43 توسط رهروان شهدا

وبلاگی برای شهدا+عکس